Friday, December 26, 2014

determination

will do it this week or quit for the good
responsibility , something never comes with my personality . it just dont

Tuesday, October 25, 2011

توی سن 30 سالگی با گریه به خواب رفتن فقط یه معنی میده . لعنت به تو ، لعنت به من و هر آشغلالی که اون بالا نشسته و من و تو رو بازیچه سرگرمی خودش کرده . ازت متنفرم ، از خدایی که می پرستی متنفرم ، از خدای عالم که دریوزگان مجیزگو و خایه مالش روز و شب ، بی عرضگی و حما قت ذاتی شون رو بهش نسبت میدن متنفرم . لعنت به همتون . لعنت به دو ستی ، لعنت به عشق ، لعنت به علم . من یاغیم ، من به اثبات موجودات پستی مثل تو یاغی ام. گور پدر همتون ، بدون شما دنیا جای بهتری برای زیستن آدمهاست . .

Sunday, August 30, 2009

Sunday, August 30, 2009

داستان ادیان الهی :

امروز صبح یکی در خونه رو زد . درو که باز کردم دیدم یک خانم و اقای خوش لباس پشت در وایسادن.
جان : سلام اسم من جان هست و ایشون هم ماری
ماری : سلام . ما اومدیم اینجا تا از شما دعوت کنیم با ما بیاین بریم کون "هنک"(Hank )رو ببوسیم
من: ببخشید !!!! راجع به چی حرف میزنین ؟ هنک دیگه کیه ؟؟ چرا باید من کونشو ببوسم ؟
جان : اگه کون هنک رو ببوسی بهت یک میلیون دلار جایزه میده و اگه نبوسی میزنه کونتو پاره میکنه
من : هان!!! ببینم قضیه باج گیری و گردن کلفتی و این چیزاس ؟
جان : هنک یک انسان نیکوکار و میلیونره .اون این شهر رو ساخته و صاحب این شهره .اون هرکاری که دلش بخواد میکنه و الان دلش میخواد یک میلیون دلار به تو پول بده .البته تا زمانی که تو کونشو نبوسی نمیتونه این کارو بکنه
من : من نمیفهمم چرا....
ماری :تو کی هستی که بخوای هدیه هنک رو زیر سوال ببری ؟ یک میلیون دلار نمیخوای ؟ نمی ارزه بخاطرش یه بوس کوچیک بکنی ؟
من : خوب چرا ..اما اخه...
جان: خوب پس بیا بریم کونشو ببوسیم
من:ببینم شما زیاد کونشو میبوسین ؟
ماری : آره همیشه
من:بهتون یک میلیون دلار داده ؟
جان : خوب نه . راستش تا زمانی که از شهر نری پول نمیگیری
من:خوب پس چرا از شهر نمیری ؟
ماری : نمیتونی همینطوری از شهر بری ، باید خود هنک بهت بگه که بتونی بری . اگه خودت سرخود بری نه تنها پول نمیگیری ، هنک میزنه کونتو پاره میکنه
من:ببینم شما کسی رو میشناسین که کون هنک رو بوسیده باشه و از شهر هم رفته باشه و یک میلیون دلار هم گرفته باشه ؟
جان : مادر من سالها کون هنک رو بوسید پارسال هم از شهر رفت . من مطمئنم الان پولش رو گرفته
من: از پارسال تا حالا با مادرت حرف نزدی ؟
جان : البته که نه . هنک اجازه نمیده
من: پس چه جوری مطمئن هستین که هنک این پول رو بهتون میده وقتی هیچوقت با کسی که این پولو گرفته باشه حرف نزدین ؟
ماری : خوب قبل اینکه بری هنک یک کم بهت پول میده . مثلا ممکنه یک کم حقوقت زیاد شه یا با بلیط بخت ازمایی برنده شی یا حتی یک اسکناس بیست دلاری تو خیابون پیدا کنی
من:‌ اینا چه ربطی به هنک داره ؟
جان :هنک با همه ارتباطات قوی داره
من:ببخشید ولی به نظر من این کلاه برداریه
جان : اما بحث بر سر یک میلیون دلاره واقعاً نمیخوای شانستو امتحان کنی ؟ درضمن یادت باشه اگه کونشو نبوسی میزنه کونتو پاره میکنه ها!
من: شاید بهتر باشه من این هنک رو ببینم . با خودش مستقیم صحبت کنم و جزئیات رو از زبون خودش بشنوم
ماری :هیچ کس هنک رو نمیبینه . هیچ کس نمیتونه با هنک حرف بزنه
من:پس چه جوری کونشو میبوسین ؟
جان: بعضی وقتا یک بوسه میفرستیم و به کون هنک فکر میکنیم . بعضی وقتا هم کون کارل (Karl ) رو میبوسیم اون بوس مارو میرسونه به کون هنک
من:کارل دیگه کیه ؟
ماری : یکی از دوستامون . اون بود که به ما قضیه بوسیدن کون هنک رو یاد داد .تنها کاری که باید میکردیم این بود که چند بار شام دعوتش کنیم بیرون
من :و شما به همین راحتی حرفاشو باور کردین که یک هنک نامی هست که باید کونشو ببوسین و اون بهتون یک میلیون دلار پاداش میده؟
جان : البته که نه . کارل یک نامه داره که هنک سالها پیش بهش داده .همه چی تو این نامه توضیح داده شده .بیا اینم یک کپی ازش خودت ببین :
----------------------

از دفتر کارل

1- کون هنک را ببوسید و وقتی از شهر میروید یک میلیون دلار پاداش خواهید گرفت

2- در خوردن الکل معتدل باشید

3- هر کس مثل شما نیست بزنید کونشو پاره کنین

4- درست غذا بخورید

5- خود هنک این لیست رو دیکته کرده

6- ماه از پنیر سبز ساخته شده

7- هر چی هنک بگه درسته

۸- بعد از توالت دستانتان را بشویید

9- الکل ننوشید

10- سوسیس را با کلوچه بخورید. بدون ادویه

11- کون هنک رو ببوسین یا میزنه کونتون رو پاره میکنه
-----------------------------------
من : این به نظر میاد تو سربرگ کارل نوشته شده باشه
ماری : هنک کاغذ نداشته
من:یه حسی بهم میگه این دست خطش هم مال کارل هستش
جان : البته، هنک اینو بهش دیکته کرده
من:فکر کردم گفتی هیچ کس نمیتونه هنک رو ببینه !!!
ماری : در حال حاظر خیر، ولی سالها پیش با بعضی ها حرف میزده
من:مگه نگفتین این یارو نیکوکاروخیر خواهه . چه جورآدم خیر خواهی میزنه کون بقیه رو پاره میکنه فقط چون مثل اون نیستند ؟
ماری :هنک اینطوری دوست داره و همیشه حق با اونه
من: اینو از کجا فهمیدی ؟
ماری :قانون شماره ۷ میگه " هر چی هنک بگه درسته " این برای من حجته
من :شاید این دوستتون کارل همه چی رو از خودش در اورده !!
جان : امکان نداره .قانون ۵ میگه "خود هنک این لیست رو دیکته کرده" درضمن قانون۲ میگه" در خوردن الکل معتدل باشید" .قانون ۴ میگه "درست غذا بخورید" وقانون ۸ هم میگه "بعد از توالت دستانتان را بشویید " همه میدونن این قوانین کاملاً درسته پس بقیه قوانین هم الزاماً درسته
من: ولی قانون ۹ میگه "الکل ننوشید" که کاملاً با قانون ۲ در تضاده و قانون ۶ هم میگه ماه از پنیر سبز ساخته شده که خوب اشتباهه
جان :هیچگونه تناقضی بین قانون ۲ و ۹ وجود نداره .قانون ۹ قانون ۲ را توضیح میده و در مورد قانون ۶ تو که هیچ وقت نرفتی ماه از کجا میتونی مطمئن باشی ؟
من : دانشمندان ثابت کردن که جنس ماه از سخره و سنگه...
ماری : ولی دانشمندان نمیدون که این سخره ها و سنگها اززمین اومده یا از فضا ؟ پس میتونه جنسش از پنیر سبز باشه
من : من تخصصی تو این ضمینه ندارم ولی فکر کنم تئوری تسخیر ماه توسط زمین رد شده در ضمن اینکه ندونی سخره ها از کجا امده دلیل نمیشه جنسشون از پنیر باشه
جان : اهان دیدی ! خودتم اعتراف کردی دانشمندان هم اشتباه میکنن . ولی ما مطمئنیم هنک همیشه راست میگه
من : ما مطمینیم ؟؟
ماری : البته که مطمئنیم . قانون ۷ اینو میگه
من : شما میگین هنک هر چی بگه درسته چون این در لیست اومده .لیست هم درست میگه چون هنک اونو دیکته کرده وما میدونیم که هنک اینو دیکته کرده چون لیست اینو میگه !! این منطق سیکل و دایره ایِ و فرقی نمیکنه مثلاً میتونین بگین هنک درست میگه چون خودش میگه که درست میگه.
جان :یواش یواش داره برات جا میفته .خیلی خوبه ادم میبینه یک نفر داره با سبک فکری هنک آشنا میشه
من : اما... خوب ولش کن بی خیال .حالا داستان سوسیس چیه ؟
ماری سرخ میشه
جان : سوسیس باکلوچه و بدون ادویه . این سبک مخصوص هنکه . هر چیزی غیر از این اشتباهه
من: اگه کلوچه نداشتم چی ؟
جان : وقتی کلوچه نداری سوسیس بی سوسیس. سوسیس بدون کلوچه معنی نداره
من : بدون هیچ مزه ای ؟ خردل‌؟
ماری کاملاً نارحت به نظر میاد
جان در حال فریاد زدن : احتیاج نیست این لغات رو به زبون بیارید . ادویه از هر نوعش ممنوعه
من : پس یک ظرف کلم با سرکه و سوسیس های خورد شده توش کاملاً ممنوعه ؟
ماری انگشتاشو میکنه تو گوشش : من این چیزا رو گوش نمیکنم لالالالالالالالالالالا...
جان :مشمئز کننده ست .فقط یک منحرف شیطان صفت میتونه همچین چیزی رو بخوره
من : خوشمزس! من همیشه همینطوری میخورم
ماری غش میکنه
جان در حالی که ماری رو نگه داشته : خوب اگه من میدونستم تو هم یکی از اونایی هیچ موقع وقت خودم رو برات تلف نمیکردم .وقتی هنک داره کونتو پاره میکنه من اونجا وایسادم و بهت میخندم و پولامو میشمارم . من برات کون هنک رو میبوسم . تو، انسان بدون کلوچه ، سوسیس خورد کن، کلم خور...
با گفتن این جمله جان ، ماری رو برد تو ماشینشون واز اونجا رفتن


ترجمه شده از اینجا : http://www.jhuger.com/kisshank.php

Wednesday, March 25, 2009

نوشتاری از صادق هدايت

ما که عادت نداشتیم دخترانمان را زنده به گور کنیم ، ما برای خودمان تمدن وثروت و آزادی و آبادی داشتیم و فقر را فخر نمیدانستیم همه اینها را از ما گرفتند وبجاش فقرو پشیمانی و مرده پرستی و گریه و گدائی و تأسف واطاعت از خدای غدار و قهار و آداب کونشوئی و خلأ رفتن برایمان آوردند ، همه چیزشان آمیخته با کثافت و پستی و سود پرستی و بی ذوقی و مرگ و بدبختی است.

چرا ریختشان غمناک و موذی است و شعرشان چوس ناله است چونکه با ندبه و زوزه و پرستش اموات همه اَش سرو کار دارند
برای عرب سوسمار خوری که چندین صد سال پیش به طمع خلافت ترکیده، زنده ها باید به سرشان لجن بمالند و مرگ و زاری کنند.

... ، در مسجد مسلمانان اولین برخورد با بوی َگند خَلأست که گویا وسیله تبلیغ برای عبادتشان و جلب کفار است تا به اصول این مذهب خو بگیرند. بعد این حوض کثیفیکه دست و پای چرکین خودشان را در آن می شویند و به آهنگ نعره مؤَذن روی زیلوی خاک آلود خودشان دولا و راست میشوند و برای خدای خونخوارشان ِورد و اَفسون میخوانند

... , عید قربان مسلمانان با کشتار گوسفندان و وحشت و کثافت و شکنجه جانوران برای خدای مهربان و بخشایشگر است خدای جهودی آنها قهار و جبار و کین توز است و همه اش دستور کشتن و چاپیدن مردمان را میدهد وپیش از روز رستاخیز حضرت صاحب را میفرستد تا حسابی دَخل اُمتش را بیاورد و آنقدر از آنها قتل عام بکند که تا زانوی اسبش در خون موج بزند

تازه مسلمان مومن کسی است که به امید لذتهای موهوم شهوانی و شکم پرستی آن دنیا با فقر و فلاکت و بدبختی عمر را بسر برد و وسایل عیش و نوش نمایندگان مذهبش را فراهم بیاورد. همه اَش زیر سلطه اَموات زندگی میکنند و مردمان زنده امروز از قواننین شوم هزار سال پیش تبعیت میکنند کاری که پست ترین جانوران نمیکنند.

عوض اینکه به مسائل فکری و فلسفی وهنری بپردازند ، کارشان این است که از صبح تا شام راجع به شک میان دو و سه استعامنه قلیله و کثیره بحث کنند

این مذهب برای یک وجب پائین تنه از عقب و جلو ساخته و پرداخته شده. انگار که پیش از ظهور اسلام نه کسی تولید مثل میکرد و نه سر قدم میرفت ، خدا آخرین فرستاده خود را مامور اصلاح این امور کرده

تمام فلسفه اسلام روی نجاسات بنا شده اگر پائین تنه را از آن حدف کنیم اسلام روی هم میغلتد و دیگر مفهومی ندارد. بعد هم علمای این دین مجبورند از صبح تا شام با زبان ساختگی عربی سرو کله بزنند سجع و قافیه های بی معنی و پر طمطرق برای اغفال مردم بسازند ویا تحویل بدهند.

سرتا سر ممالکی را که فتح کردند، مردمش را به خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جا سوسی و دوروئی و دزدی و چاپلوسی و کون آخوند لیسی مبتلا کردند و سرزمینش را به شکل صحرای برهوت در آوردند.
...
اما مثل عصای موسی که مبدل به اژدها شد وخود موسی از آن ترسید این اژدهای هفتاد سر هم دارد این دنیا را می بلعد. همین روزی پنج بار دو لا راست شدن جلو قادر متعال که باید بزبان عربی او را هجی کرد، کافی است تا آدم را تو سری خور و ذلیل و پست و بی همه چیز بار بیاورد
مگر برای ما چه آوردند ؟ معجون دل به هم زنی از آرا و عقاید متضادی که از مذاهب و ادیان و خرافات پیشین ، هول هولکی و هضم نکرده استراق و بی تناسب بهم در آمیخته شده است، دشمن ذوقیات حقیقی آدمی، و احکام آن مخالف با هر گونه ترقی و تعالی اقوام ملل است و به ضرب ششمشیر به مردم زوزچپان کرده اند. یعنی شمشیر بران و کا سۀ گدائی است، یا خراج و جزیه به بیت المال مسلمین بپردازید یا سرتان را میبریم هر چه پول و جواهر داشتیم چاپیدند. آثار هنری ما را از میان بردند و هنوز هم دست بردار نیستند؛ هر جا رفتند همین کار را کردند

9 19:17

Sunday, October 07, 2007

اخه واسه چی بحث ميکنی الاغ ؟
يارو فسيل شده رفته ميخوای چی رو بهش ثابت کنی ؟ گذشتشو ميخوای ازش بگيری ؟
گذشته واسش يعنی شخصيت ، ماهيت،وجود،هرچی که داره، هرچی که هست ،.. اينارو ميخوای ازش بگيری ؟
خوب بکش بيرون ديگه ، اون سوراخ گشاد تو صورتتو گل بگير ، خفه شو


يکی : ديشب همه سريالها رو ديدی ؟
اونيکی : اره مگه تو نديدی ؟
اولی : نه سر سريال سومی داشتم اونيکی کانال فوتبال ميديدم، چی شد آخرش ، يارو زنشو طلاق داد ؟
اونيکی : به .... بابا کجای کاری ، آره داد ، اگه ميتونی امروز ساعت 1 دوباره پخشش ميکنه حتماً ببين
اولی : نه بابا نميتونم ، ويدئو مون هم خراب شده نميتونم بگم بچه ها برام ضبطش کنن
اونيکی : من دختر کوچيکم الان خونس ميخوای بگم برات ضبط کنه ؟ بعد از ظهر خونه رفتنی ميتونی بيای بگيريش
اولی: اگه بتونی که کلی شرمنده کردی
اونيکی : نه بابا شرمنده چيه ، اصلاً بيا افطارم دور هم باشيم بعدش ميری خونه
اولی : نه ديگه زياد مزحم نميشم
اونيکی : .......
داشتم سعی ميکردم صداشونو نشنوم ، هی به موزيک راننده توجه ميکردم که ميگفت : خوشگلا بايد برغصن



يارو داشت ميگفت :نميدونم قضيه چيه که تو ماه رمضون انقد شهر با صفا ميشه ؟
نميدونم چرا ياد داييم افتادم که تو توالت عمومی گوزيده بود يکی از بيرون داد زده بود :ناز نفست ، دوميشو بلند تر بفرست

Friday, October 05, 2007

خيلی بده که سگ همسايه يه بند پارس کنه و نذاره که بخوابی ، مخصوصا اگه مصادف بشه با ايام عذاداری مولای متقيان و مسجد سر کوچه هم بهش اضافه شه .
پارس کردن يا نکردن ، مسئله اين است
کاش ميشد يجوری جفتشون خفه شن

شاد باشید ای خران دیگر جهان جای خر است

Wednesday, September 12, 2007

The kid was playing with his toys when daddy called him,
daddy : hey pal , what are you doing there ?
Kid : hmm ! who are you ?
daddy : its me , dad .
Kid : (looking up amazed) hello daddy
daddy : guess what? i have some thing for you, something so sweet and delicious.
kid : (jumping up to his feet) what is it ?
daddy showing him a snickers bar (half opened) : TADA!!!!
poor kid , it was the first time in his life someone has offered him such a passionate piece of chocolate .
kid : wow...dad...is it delicious?
daddy : of course it is
kid : where did you get it ?
daddy : well , you dont need to know where ,when and how i did !
the man looking so proud of himself , pointing at kid and nodding :
ok son , you can have this gift but first of all i want you to know that you must be grateful for it , do not forget the attitude of gratitude,never forget that it was me who brought you a snickers , im your daddy and i love you the most , so never forget to love the one who loves you the most,always be thankful to me ....
Kid : (excited) ok , ok , now may i have a bite ?
daddy's skin grows red , blood reaches to his eyes ,raising his fist and yelling :
bite ??? a fucking bite ??? you want to eat this chocolate ?
kid looks frightened , covering his head with his arms.., daddy continues :
after all i have done for you , you fucking moron want to swallow this chocolate ?
kid looks confused ..
daddy : (speaking with kindness) look my son , i am your daddy ,i'm the one who
gave you everything you already have , u have to be thankful to me , i'm a good daddy
for you , i care about you , i love you ,i wish you the best and i'm the one who
will be there for you all the time , now take this chocolate , but if your (incoming anger) FUCKING Tongue reaches the snickers..... (silence)
I will torture you to death , i will fill your body with such a pain that your
ansicters yell out of their grave , i will cut your tongue , i will break your body ,i will curse your soul with frustration , desolation and agony ...
kid looking up to his dad , blinking his eyes desperately
daddy :(calm) i'm the best daddy you could ever have, look what i have brought to you ! what a delicious charming piece of chocolate ,,
kid : but i want a bite .. please ... its tempting ...
daddy : (yelling) you can have a bite of my dick instead you stupid son of a bitch , i will burn you to death , i will cook your hearth , i will throw you to a pool of shit ,,,,,
kid gives up
daddy : (calm and kind ) look , my lovely son , i'm your father , i'm the one that brought you to this world, no one will ever love you as much as i do, you have to be thankful having me ,
i'm your true daddy , i am called god .

Labels: